تازه های دنیای ما بر اساس خبرهایی از نویسندگان آزاد اندیش
در باره ما
با سلام به دوستان عزیز و گرامی
هدف ما از ارایه این وبلاگ ایجاد درک عمیقتری از تحولات و رویدادهاو
انعکاس حقایق بدون پرده روز دنیا میباشد .
از اینکه ما را همراهی میکنید متشکریم.
لينك روزانه
براي تبادل لينک ابتدا لينکمارو بانام: شیعیان یمن در وبلاگ ياسايتتان قراردهيد
یمن در جنوبیترین بخش شبهجزیره عربستان سعودی است. این منطقه از صدر اسلام از مهمترین مناطق رشد شیعهٔ طرفداران اهلبیت بودهاست. پایتخت یمن صنعا است. استان صعده، کوهستانی است و در ۲۴۳ کیلومتری شمال صنعا قرار دارد. بیشتر مردم صعده را شیعیان زیدی تشکیل می دهند.
منطقه یمن در سال ۱۷۵۰ میلادی در قلمروی حکومت عثمانی قرار گرفت. با سقوط امپراتوری عثمان در ۱۹۳۴، یمن پس از بستن قراردادی با انگلستان، به خودسالاری (استقلال) دست یافت. در گذشته حكومت یمن در دست امیری ملقب به «امام یمن» بود که شخصاً كشور را اداره می كرد. از سال ۱۹۶۲ حکومت یمن به جمهوری تبدیل شد.[۱]
در سال ۱۹۶۲، عبدالناصر با استقرار ۶۰٬۰۰۰ نیروی مصری در یمن، حكومت را از زیدیها گرفت و به لاییکها سپرد. پیش از آن امامان شیعه در یمن نزدیک به ۱۲۰۰ سال حکومت کرده بودند. در این سال حکومت جمهوری اعلام شد و حکومت شیعیان پایان یافت. ژنرال علی عبدالله صالح الاحمر پس از کودتا رئیس جمهور یمن شد که تاکنون باقیماندهاست.
پس از به حکومت رسیدن وهابیها، آنان به كتابخانهها حمله كردند و آنان را آتش زدند، از فعالیت مدارس دینی جلوگیری کردند و علمای زیدی را کشتند. علت اینكه اکنون از ۵ میلیون شیعه زیدی تنها نیم میلیون نفر شناخته شدهاند، به عملکرد حکومت برمیگردد. حكومت همه مراسم زیدیان را ممنوع کرده است. مراسم شیعیان بر محوریت اهلبیت است، زمانی که حكومت نو روی کار آمد، به کشتار شیعیان و علمای آنها دستزد. اجبارات و محدودیتها کمکم مسائل فرهنگی چندصدساله مربوط به اهلبیت را تغییر داد. مانند ممنوعیت مراسم مذهبی و حذف کتب مذهبی مانند نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه.[۱]
تلاشهای وهابیها و سرمایهگذاریهای میلیاردی حوزههای وهابیت نقش زیادی در افزایش محرومیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان داشتهاست.
اکنون
از زمان درگیری دولت یمن با گروههای شیعه در شمال این كشور بیش از ۵ سال میگذرد. در سال ۲۰۰۷ پیمان صلحی میان دو طرف امضا شد که هرگز بدان عمل نشد. سال بعد با میانجیگری قطر، دیداری میان نمایندگان دو طرف در دوحه برای انجام مقدمات پیمانی دیگر شکل گرفت. در اوت ۲۰۰۹، علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن اعلام کرد مبارزان شیعه مایل به برقراری آرامش نیستند و بدین ترتیب درگیریها را از سر گرفت. عربستان سعودی و مصر نقش پررنگی در حملات ارتش یمن به شیعیان داشتند.[۲]
استان صعده به عنوان کانون درگیریها میان عربستان و یمن قرار دارد كه موقعیت مبارزان شیعه را حساس كرده است. یک روزنامهٔ اماراتی تحلیل کرد شعارهایی كه مبارزان شیعه سر می دهند، مانند مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل یادآور شعارهای ایران است.[۱]
حسین الحوثی (نخستین رهبر مبارزان) اصول مذهب زیدیه را بهگونهای تفسیر کرد که توانست قبایل زیدی را متحد کند. این قبایل در حاشیه شمالی یمن زندگی میکردند و از جانب سنیها که در سال ۱۹۹۰ با هم متحد شدهبودند، میترسیدند. آموزههای وی سبب جایگزینی نگرشی سیاسی ضد غربی بهجای عقاید افراطی آنان شد.[۳]
بحران داخلی یمن از سال ۲۰۰۳ و با موضعگیری شیعیان زیدی بر ضد آمریکا و اسرائیل آغاز شد. طی این درگیریها بسیاری از شیعیان یمن شامل زیدیها و دوازدهامامیها کشته شدند. این درگیریها اکنون وارد مرحلهٔ تازهای شدهاست. عربستان، القاعده و آمریکا بهصورت متحد با حکومت یمن، بر ضد شیعیان عمل می کنند. در سالهای اخیر شیعیان با هجوم نظامی، تبلیغاتی و سیاسی سختی روبرو شدند.[۲]
جنگ هماکنون بهمرحله پیچیدهای رسیدهاست. اشتباهات صنعا در مدیریت بحرانها و نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی در استانهای جنوبی یمن سبب همدردی و همبستگی مردم یمن - چه سنی و چه شیعی - با جنبش حوثیها شدهاست.[۲]
وضعیت شیعیان
با نگاهی به چگونگی زندگی شیعیان یمن، روشن میشود در زمان حکومت دولت یمن، شیعیان در محرومیت کامل فرهنگی بودهاند و نیز با دشواریها و چالشهای زیادی روبرو بودهاند. مانند:
نداشتن حق تأسیس مدارس دینی برای شیعیان: برخلاف کمبود منابع فرهنگی چون کتاب و دسترسی به روحانیون شیعه، تلاشهای زیادی در تقویت پایههای مذهبی از جانب آنان انجام شدهاست.
آزار و شکنجه و زندانیشدن شیعیان و علمای شیعی
جلوگیری از برگزاری مراسم: مانند جشن در عید غدیر. ولی با تمام محدودیتها، آنان مراسم مذهبی خود را بطور پنهانی برگذار میکنند.
توهین به ارزشها: مانند تخریب مساجد و به آتشکشیدن علنی و قانونی کتابهایی مانند «نهجالبلاغه» و «صحیفه سجادیه» که با هماهنگی دولت یمن و وهابیهای سعودی انجام میشود.[۲]
بیشتر مردم یمن، اهلسنتشافعی هستند. پس از آنان، جمعیت شیعیان زیدی بیشتر است. مذهب زیدی، آمیزهای از تشیع با اندیشههای معتزلی و اندکی از مذهب حنفی است. مذهب زیدی و شیعه دوازدهامامی در فقه نزدیک به ۹۰٪ مشترکاند. زیدیها به ولایت و عصمت ۵ تن از اهلبیت، خلافتعلی بن ابیطالب، امامت امامان از نسل امام حسین و ظهور قائم و قیام جهانی او و بایستگی یاری به او باور دارند.
شیعیان دوازدهامامی اقلیت مذهبی و قشر محروم این کشور هستند که بیشتر آنان در استان صعده و برخی در صنعا زندگی میکنند. بخش زیادی از شیعیان دوازدهامامی از نخبگان، استادان دانشگاه، روحانیون و پزشکان تشکیل شدهاست. [۲]
۵ میلیون نفر از جمعیت یمن از سادات هستند که رویهمرفته از ۲۰۰ خانوادهاند. ۹۰٪ آنها سادات حسنی و ۱۰٪ از سادات حسینی هستند. بیشتر سادات یمن از فرزندان «یحیی الامام الهادی بن الحسین بن القاسم الرسی» از نوادگان حسن بن علی هستند كه برادرش هم در یمن بود. «یحیی» در سال ۲۶۰ ه.ق. در زمان حکومت عباسی از مدینه به یمن رفت. پیش از آن همه مردم یمن سنی بودند. پس از ورود وی به یمن شیعیان رشد پیدا کردند.
الحوثیها، گروه شیعه زیدی در شمال یمن در استان صعده هستند. این گروه به «بدرالدین الحوثی» منسوب است و در سالهای دهه ۸۰ تشکیل شدهاست. آنان تاکنون برای گرفتن حقوق شیعیان ۶ بار با حکومت یمن جنگیدهاند. الحوثیها به محدودبودن فعالیتهای دینی، سیاسی و تلاش برای نابودی فرهنگ و باورهای زیدیها از سوی دولت و سیاستهای محدودکننده دولت در زمینه عمرانی و توسعه در استان صعده معترض هستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شیعیان دوازده امامی یمن که قبل از آن بسیار کمیاب بودند جهش جمعیتی داشتند.[۲] در میان شیعیان دوازدهامامی و شیعیان زیدی هماهنگی و اتحاد خاصی حکمفرماست. سازمان وحدت شیعیان جزیره در یمن در این راستا فعالیت میکند. زیدیها براین باورند که در هر زمانی حکومت تنها حق سادات از نسل «حسن بن علی» و «حسین بن علی» است و حکومت هر کس جز آنان غصبی است.
همچنین پس از پیروزیهای حزبالله لبنان به عنوان مقاومت شیعی در برابر اسرائیل، تشیع و بهویژه شیعه دوازدهامامی، رشد زیادی در یمن داشتهاست. پس از جنگ ۳۳ روزه روحیهٔ بالایی در شیعیان یمن ایجاد شد، تا جایی که برخی از فرزندان علمای شاخص وهابی در شرق یمن به مذهب دوازدهامامی گرویدند.[۲]
حکومت یمن
«علی عبدالله صالح» در سال ۱۹۹۰ و پس از آنکه ۱۲ سال ریاست جمهوری یمن شمالی را در اختیار داشت با اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی یمن ۱۹ سال است که رئیس جمهور یمن متحد است. او از سالهای میانی دهه ۲۰۰۰ با ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی قراردادهایی به امضا رساند. پس از آن اعلام کرد به هر نحو حتی با توسل به گزینه نظامی، گروه الحوثی را در صعده سرکوب خواهد کرد. صالح اسماً شیعه زیدی است، اما عملکرد وی نمایانگر قرابت وی با بعثیها و سیاستهای ضد شیعی است. سیاستهای وی عموماً ضد زیدیها و حامی جریان وهابیت است.[۲]
عبدالله صالح که عناصر وهابی مانند شیخ الاحمر یا عبدالمجید الزندانی جایگاه والایی در دورهٔ ۳۱ سالهٔ حکومتش داشتهاند و نیز با اعطای پناهندگی سیاسی به عناصر حزب بعث پس از جنگ آمریکا و عراق، به «صدام صغیر» شهره است.[۲]
صالح در زمان جنگ ایران و عراق با اعزام سربازان گارد ریاست جمهوری یمن به نبرد با نیروهای ایران به کمک صدام شتافت.[۲]
سیاست داخلی صالح در جهت دگرگونی جمعیتی شیعیان در شمال این کشور بودهاست.[۲]
دولت یمن، به دولت عربستان بسیار نزدیک است. این امر باعث افزایش فشار بر شیعیان ساکن در استانهای مرزی یمن با عربستان شدهاست.[۲]
قبایل، تأثیر زیادی در ساختار سیاسی و فرهنگی یمن دارند. خاندان «الاحمر» از خاندانهای مهم زیدی یمن هستند که به وهابیهای عربستان سعودی بسیار نزدیکاند. شیخ «عبدالله الاحمر» که از خویشاوندان «ژنرال صالح» است و شیخالشیوخ قبایل یمن به شمار میرود رئیس مجلس این کشور و دومین شخص با نفوذ و قدرتمند در عرصه سیاسی کشور است. از زمانی که اتحاد این دو فرد دستخوش مسایلی شد، حالتی دوقطبی در عرصه سیاسی یمن حکمفرما شدهاست.
علی محسن الاحمر برادر ناتنی صالح، از دیگر اعضای خاندان الاحمر است که نزدیکی زیادی با وهابیها دارد و و از شخصیتهای مهم این کشور است.
وی با دستور صالح فرماندهی حملات به استانهای شیعهنشین شمال را عهدهدار بودهاست. بسبب علاقه و استفادههای پیاپی محسن الاحمر به بهکارگیری از سلاحهای کشتار جمعی، به «علی شیمیایی» شهره است. حتی صالح نیز از وی با عنوان «مرد بیرحم» یاد میکند و از جانب آمریکا نیز متهم به حمایت از تروریسم است.[۲]
درگیریهای دولت و شیعیان
از پیامدهای حادثه ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱، شکلگیری پیمانهایی با عنوان ضدتروریستی با رهبری آمریکا در مناطق گوناگون جهان بود. دولت یمن به عنوان یکی از مهمترین همپیمانان آمریکا در خاورمیانه در این طرح قرار گرفت. حضور نیروهای نظامی و جاسوسی آمریکاییها در یمن و نیز سفرهای مخفیانه برخی هیأتهای اسرائیلی به صنعا افزایش یافت. اعتراضهای فراوانی به این کار در یمن صورت گرفت.[۲]
درگیری بین شیعیان شمال یمن و دولت مرکزی از سال ۲۰۰۴ آغاز شد. دولت، ساکنان این منطقه را به تلاش برای جداییخواهی و احیاء حکومت شیعه در این منطقه که در کودتایی ۱۹۶۲ سرنگون شدهبود، متهم می کند. درحالیکه گروه الحوثی با رد این اتهام می گوید مبارزان و شیعیان این منطقه تنها خواهان برخورداری از حقوق طبیعی خود هستند که دولت مرکزی تحت فشار وهابیان افراطی عربستان از آنان سلب کردهاست.[۴]
عربستان سعودی در این درگیریها نقش پررنگی دارد. برخی این موضوع که یمن فقیرترین کشور عرب و از ده کشور فقیر دنیاست، دلیلی برای نقش دیگر کشورها از جمله عربستان در این درگیریها میداند.[۵]
درجریان درگیریهای سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ میلادی نزدیکبه ۴۰۰۰ تن از نیروهای دوطرف کشته[۶] و بنا بر گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ نفر آواره[۷] شدهاند. به گفته حوثیها، عربستان بیش از ۷۰ بار با جنگندههای خود این منطقه را بمباران کردهاست.[۴]
دولت یمن اجازه حضور رسانههای خبری مستقل در منطقه عملیات در شمال این کشور را نمیدهد.[۴]
سازمانهای حقوق بشر یمن حملات هوایی نیروهای یمن، عربستان و آمریکا علیه ساکنان استان سعده را محکوم کردند و آن را جنایات جنگی دانستند.[۸]
از قیام الحوثی تا مرگ وی
حسین بدرالدین حوثی، نماینده شیعیان صعده در مجلس و دبیر کل حزب الحق که به تدریس و تفسیر قرآن و نیز برگزاری مراسم مذهبی برای شیعیان صعده میپرداخت،در ۱۷ ژانویه۲۰۰۲ خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد. وی شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، م.ر.گ بر اسرائیل، ن.فرین بر یهود و پیروز باد اسلام را شعار رسمی شیعیان منطقه اعلام کرد و در مورد قضایای پیشآمده از مسلمانان خواستار تمسک به آموزههای قرآن و اهلبیت شد.[۲]
پس از این خواسته حوثی، جمعیت زیادی از مردم یمن از آن استقبال کردند. گروهی از جوانان شیعه، گروهی را با نام «الشباب المومن» شکل دادند که مبارزه و مخالفت با آمریکا و اسرائیل و مخالفت با همپیمانشدن دولت یمن و آمریکا را دنبال میکرد. در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهای حوثی سردادهشد. این مسئله نگرانی بزرگی برای دولت صالح بود. پس از آن، اتهام «تروریست» علیه شیعیان بکارگرفتهشد و دولت یمن تلاش کرد با جلب حمایت آمریکا، معترضان را خاموش کند.[۲]
رئیسجمهور یمن در این راستا در سال ۲۰۰۴ در نشست سران ۸ کشور صنعتی در آمریکا حضور یافت و تلاش کرد کمک و حمایت این کشورها را بهدست آورد. صالح بلافاصله پس از بازگشت از آمریکا، با دستوری به نیروهای ارتش، حمله سراسری به صعده و بهویژه مناطق نشور، آلصیفی، ضحیان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگندهبمبافکنهای ارتش به پشتیبانی صدها دستگاه تانک و توپ، به این مناطق حمله کردند. بدین ترتیب بود که صبح روز ۱۸ ژوئن، این منطقه سرسبز و خرم کوهستانی با حمله همهجانبه نیروهای نظامی و امنیتی، در چند دقیقه به تلی از خاک و آتش و خون تبدیل شد.[۲]
دولت یمن در این رابطه سانسور شدید خبری را بکارگرفت و خبرنگاران شبکههای تلویزیونی از جمله الجزیره، العربیه و العالم را اخراج کرد و ۳ ماه به بمباران مناطق شیعهنشین شمال پرداخت. در ۱۰ سپتامبر۲۰۰۴ با تصرف شهر مران و کشتهشدن سید حسین الحوثی توسط دولت، پایان جنگ رسماً اعلام شد.[۲]
حکومت برای دستگیری حسین بدرالدین حوثی ۵۵۰۰۰ دلار جایزه گذاشت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ ارتش یمن، حسین بدرالدین حوثی و برادرش و ۲۰ نفر از پیروانشان را در مرآن کشتند.[۹]
سازمان عفو بینالملل شمار تلفات غیرنظامیان را تا آن هنگام ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن برآورد کرد.[۹]
جنگ دوم ارتش یمن
پس از مرگ الحوثی دولت یمن گمان کرد که بر منطقه و شیعیان صعده مسلط خواهد شد؛ اما پس از این نبردهایی میان حوثیها و ارتش یمن ادامه یافت که «جنگ دوم ارتش یمن» نام گرفت. شهرت روزافزون «حسین الحوثی» میان مردم یمن و دادن لقب «شهید» به وی، با نشر و گسترش افکار حوثی همراه بود که در سالهای قبل در قالب کتاب و سخنرانی منتشر کردهبود. جمعیتی از استانهای دیگر بهویژه منطقه حیدان برای یاری شیعیان و بازسازی مناطق ویرانشده صعده، راهی آنجا شدند. در این هنگام ارتش یمن برای زهرچشمگرفتن، حملات هوایی و زمینی بسیار انجام داد که درپی آن صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدند.[۲]
در ۱ آوریل ۲۰۰۵ پس از تلاش شورشیان برای حمله به یک پایگاه نظامی در شمال نیشور، درگیریها از سر گرفته شد. ۱۰ سرباز و ۶ شورشی در این درگیری کشتهشدند. روز بعد درگیریها به نزدیکی استان صعده رسید که درپی آن ۲۰ تن دیگر از شیعیان جان باختند.[۹]
این حملات در اواخر ژانویه ۲۰۰۵ آغاز شد که با گسترش عملیات نظامی، از کوه مرآن به شهرستان حیدان رسید. علامه بدرالدین حوثی پدر حسین حوثی، رهبری این نبرد را از طرف شیعیان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ ۲۳ تن از الحوثیها و ۸ تن از نیروهای ارتش کشتهشدند و نیروهای دولتی ۵۱ تن از مبارزین را دستگیر کردند.
بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای صعبالعبور صعده رفت. وی که فردی فقیه و بسیار موجه از نظر فقهی و علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت برای را برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن ۲۰۰ محافظ برای تردد در کشور نپذیرفت و به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت. شهروندان ساکن نشور و حیدان پس از جنگ دوم دولت یمن علیه شیعیان، به کوههای اطراف پناه بردند.
در ۲۷ مارس۲۰۰۵، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد.
پس از پایان جنگ دوم با وجود اعتراضات داخلی و بینالمللی به کشتار شیعیان یمن، مبارزان شیعه مانعی برای تقویت روابط دولت یمن با آمریکا و عربستان سعودی بودند. در این اثنا دولت یمن به تقویت فشارها و محدودیتها بر شیعیان و کشتار آنان روی آورد. سادات هدف حملات نظامی قرار گرفتند و جلوی برگزاری هرگونه مراسم مذهبی گرفته شد. دکتر عصام العماد از علمای شیعه یمن در این باره میگوید: «دولت یمن به دستور ژنرال علی عبدالله صالح به مساجد شیعیان حمله کرد، تمامی کتابهای مقدس از جمله نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه در صعده و صنعا جمعآوری شدند و با کامیون به میدان مرکزی شهر صنعا به نام «ساحةالحریة» (میدان آزادی) برده شدند و در برابر چشم مردم پایتخت به آتش کشیده شدند. نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال علی محسن الاحمر حملاتی به مناطق شیعهنشین داشتند و در این میان سلاحهای شیمیایی و بمبهای خوشهای بهکار بردند. برای بازدارندگی از جنبش شیعیان نظامیان یمنی از جمله پس از سوزاندن پیکرهای برخی رزمندگان شیعه، آنان را با طناب به خودروهای نظامی بستند و پیشاپیش چشم مردم کیلومترها روی خاک کشیدند.»
وهابیهای سعودی و بعثیهای عراقی که بیشتر آنان پس از سقوط بغداد به یمن گریختند، نفوذ چشمگیری بر دولت یمن دارند که مانع اتخاذ روشی جز حمله نظامی به مناطق شیعیه نشین میشوند.
جنگ سوم در مارس ۲۰۰۶ به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین آغاز شد. آغاز این جنگ در دفاع از پایگاههای شیعیان زیدی بود که از سوی نیروهای ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافیایی آن شامل شهرستانهای حومه صعده همچون ساقین، المجز و حیدان بود که در ادامه این دامنه گسترش یافت و تا مرکز استان صعده کشیده شد.
این جنگ در برهه مسائل انتخابات ریاست جمهوری و شهرداریها در دسامبر ۲۰۰۶ با توافقی میان طرفین متوقف شد.
نیروهای دولتی با هدف اعلامی آزادی برخی سربازان که به اسارت در آمده بودند به یکی از استحکامات الحوثیها در ارتفاعات هجوم بردند و در ابتدای حمله بیش از ۸۰ نفر از آنان کشته شدند.
دولت یمن پاکسازی مناطق شیعهنشین در سراسر کشور را هدف خود اعلام کرد و از جمله پایتخت (صنعا)، مأرب، جوف، حجه و دیگر شهرها را تحت حملاتی شدید قرار داد. در این حملات صدها تن از فعالان سیاسی و فرهنگی را دستگیر و روانه زندان کرد.
جنگ چهارم در آوریل ۲۰۰۷ رخ داد. در این جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامی استان صعده را به محل عملیات نظامی علیه ارتش یمن تبدیل کرد و در آن به مؤسسات و نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی آسیب و خسارات جدی وارد شد. در این جنگ مانند جنگهای پیشین، الحوثیها از عملیات چریکی علیه ارتش یمن استفاده میکردند.
این جنگ با عقب راندن ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی شیعیان پایان یافت. پس از آن عبدالملک الحوثی برادر حسین بدر الدین به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد.
این جنگ در فوریه ۲۰۰۸ و با رهبری عبدالمالک حوثی شروع شد. حوثی ها از سلاحهای متوسط و سنگین علیه ارتش استفاده کردند.
دایره عملیاتی این جنگ استان صعده، منطقه بنی حشیش (بخشی از صنعا) و منطقه حرف سفیان (بخشی از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی حوثی با صنعا بود که باعث ایجاد نگرانی برای مقامات دولتی شد.
ژنرال علی عبدالله صالح در این شرایط میانجیگری قطر را پذیرفت. دو طرف به توافقاتی در این زمینه دست یافتند. بر اساس توافقنامه دوحه که با نظارت امیر قطر جهت برقراری صلح میان حوثیها و دولت یمن به امضا رسید دو طرف متعهد میشدند که عملیات نظامی علیه یکدیگر را متوقف کنند. دولت یمن باید حوثیها را مورد بخشش قرار میداد و اسیران دوطرف باید آزاد میشدند. حوثی ها باید سلاحهایی را که از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بود به ارتش بازمیگرداند. کنترل استان صعده برعهده دولت مرکزی بود و گروه حوثی برای فعالیت خود باید یک حزب سیاسی تشکیل میداد.
این توافقنامه فقط درباره تبادل اسیران جنبه اجرایی به خود گرفت و دیگر بندهای آن اجرایی نشد. دوطرف درگیر، یکدیگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم میکنند.
برخی قبول این توافق از جانب دولت یمن را کسب فرصتی برای بازسازی و ترمیم قوای نظامیاش میدانند که پس از یک جنگ روانی و تبلیغاتی که همزمان در صنعا و ریاض آغاز شد، زمینهها برای جهت جنگ ششم فراهم گردید.
جنگ ششم در آگوست ۲۰۰۹ آغاز شد. این جنگ، تمام عیار و گسترده بوده و کشتارها و قتل عامها، از عصبانیت و فشارهای روانی فرماندهان ارتش صنعا در اثر کسب نشدن مقاصد در جنگهای گذشته خبر می دهد. این جنگ با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان ریاض و صنعا انجام گرفت.
برخلاف مسلح بودن ارتش یمن به انواع سلاحها، دولت یمن نتوانست خود را به عنوان پیروز این جنگ قلمداد کند.[نیازمند منبع]
کشتار کودکان و زنان شیعی در صعده و روستاهای محروم بیثمر بودن برنامهها و طرحهای راهبردی دولت یمن را نشان میش دهد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند.
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک طباطبایی حوثی و سید یحیی، برادران سید حسین بوده است. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کردهاست.
عبدالله عیظه الرزامی فرمانده رزمندگان شیعهاز ابتدای جنگ نخست دولت علیه شیعیان، فعالیتهایش در سایه بوده اما اقتدار وی و نیروهای تحت امرش به حدی بوده که مردم یمن از او با عنوان «مالک اشتر زمان» یاد میکنند. الرزامی اکنون به عنوان دست راست سید عبدالملک عمل میکرد.
جنگ ششم نشانگر تقویت اقتدار نظامی و عملیاتی شیعان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند.
از ۱۱ اوت۲۰۰۹ درگیریها بالا گرفت و ششمین جنگ (عملیات زمین سوخته) میان دوطرف آغاز شد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند.[۱۰][۱۱] دراین درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و القاعده و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند.[۱۲] این درگیریها در ۱۲ فوریه۲۰۱۰ با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت.
مکتب تشیع از ابتدا همواره مغضوب جهالتها و رذیلتها بوده است و تنها خداوند متعال است که می داند از صدر اسلام تا کنون چه مصیبتهایی بر اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنها روا شده است و واژه ای که همواره با تشیع همراه بوده است مظلومیت بوده است و مظلومیت. مظلومیتی همیشگی که هر بار با حوادثی دلخراش به اوج خود می رسد.
ماجرای غصب حکومت اسلامی پس از رحلت پیامبر (ص) توسط قدرت پرستان صدر اسلام و پس از آن یورش آنان به منزل فاطمه زهرا(س) آغازگر این مظلومیتها بوده است و پس از آن امامانی معصوم که یکی یکی شهید راه حق می شوند و البته پیروانی آگاه که یکی یکی به تعدادشان افزوده می شود.
اما در دوران جدید دو اتفاق مهم شرایط متفاوتی برای شیعیان جهان به وجود آورده است. یکی شکل گیری فرقه ضاله وهابیت بر اساس فتنه انگیزی استعمار پیر است که آغازی بر گسترش جهالتهای ضد شیعی است و نکته دوم که نقطه عطف تاریخ اسلام و تشیع محسوب می شود پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران است. انقلابی که علی رغم سیاه نمایی های شدید جهان استکبار، در طول حیات خویش در نتایج و ثمرات، همه تبلیغات منفی را به چالش کشیده است و یگانه امید بخش مسلمانان جهان گشته است. در این هنگام مجددا توطئه ها از سر گرفته می شود و وهابیت به خون آلوده این بار افسار خود را در دستان آمریکا می بیند و جنایات جدید را رقم می زند. حوادث خونبار کشورهای شیعی و توطئه علیه شیعیان در چند سال گذشته رشدی تصاعدی داشته و این نشانگر به زانو در آمدن حس جهانخواری و جهالت مذهبی در مقابل منطق درخشان شیعی است.
در بین کشورهای جهان، چند کشور هستند که جمعیت قابل توجهی از شیعیان را در خود جای داده اند. در اینجا به بررسی اجمالی وضعیت شیعیان و تهدیدات پیش روی آنها می پردازیم.
شیعیان ایران
کشور ایران به عنوان پایگاه تشیع در جهان نخستین و مهمترین سرزمین شیعیان به شمار می رود. شیعیان ایران سالهاست که علی رغم غالب بودن جمعیتی، مظلوم تر از همه اقلیتهای مذهبی در جهان ، قربانی جهالتها و انحرافات مذهبی ضد شیعی شده اند.
شیعیان ایران در طول سی و یک سال حیات نظام مقدس جمهوری اسلامی بیشترین تلافات را متحمل شده اند .این در حالی است که کوچکترین درد و رنج اقلیتهای مذهبی ایران در سریعترین زمان ممکن در رسانه های جهان انعکاس داده می شود.
جنگ تحمیلی شاید نخستین واکنش عملی در مقابل تشیع از بیم قدرت گرفتن تنها حکومت شیعی جهان باشد که با همکاری و حمایت اعراب ضد شیعی و با تحریک آمریکای تحقیر شده در ایران صورت گرفت و صحنه ای از تولد و عروج بهترین فرزندان تاریخ کشورمان شد. در بهترین حالت ممکن در طول جنگ تحمیلی عراق و امپریالیسم بر ضد کشورمان سیصد هزار تن از شیعیان به شهادت رسیدند و صدها هزار نفر نیز به درجه جانبازی و آزادگی نائل گشتند.
شکست خفت بار صدام و یارانش از مردان بی ادعای کشورمان در جنگ تحمیلی، سناریوی جدید ضد شیعی را کلید زد که اختلاف انگیزی قومی با شیوه جهل آفرینی در متن آن قرار داشت. در پشت پرده این جهل آفرینی ها کشور عربستان سعودی که اینک در سیطره عیاشان سکولار قرار دارد، در مقابل ام القرای راستین جهان اسلام یعنی ایران سالهاست که دست به تحرکاتی مذبوهانه زده و تلاش برای تبلیغ وهابیت و سلفی گری در صدر این اقدامات قرار دارد. ارتباط عبدالمالک ریگی سرکرده به درک واصل شده وهابی با شبکه های تلوزیونی عربستان سعودی و مهره های این کشور همچون علیرضا نوری زاده نشانگر این ارتباط ضد انسانی است. تا کنون صدها نفر از شیعیان ایران، از بهترینها و پاک ترینهای این سرزمین، به دست وهابیون دست پرورده آمریکا و ایادی آن به شهادت رسیده اند. فی الواقع امروز شیعه بودن و شیعه ماندن در سرزمینی همچون سیستان و بلوچستان کار آسانی نیست که ولایتمداران جنوب شرق کشورمان در عین مظلومیت در این آزمون دشوار الهی سرافراز شده اند.
شیعیان پاکستان
دومین قربانیان وهابیت را شیعیان پاکستان تشکیل می دهند. شیعیانی که سالها به علت خلاء قدرت و بی کفایتی حکومت در صیانت از جان مردم، به فجیع ترین شکل ممکن قربانی حرکتهای افراطی ضد شیعی شده اند و همچنان استوار در فریاد لبیک یا حسینشان ذره ای لرزش به وجود نیامده است. اما مظلوم ترین شیعیان پاکستان بدون شک شیعیان پاراچنار هستند که سالها در بدترین شرایط زندگی و تهدید های بعضا عملی شده وهابیت و سلفی گران همچنان ارادتمند اهل بیت علیهم اسلام هستند. عمق فاجعه در پاراچنار به حدی است که برخی رسانه های داخلی از آن به عنوان غزه دوم یاد کرده اند. اما حقیقتا هیچ واژه ای توصیف گر مظلومیت شیعیان پاراچنار نیست.
شیعیان عراق نیز دسته دیگری از پیروان اهل بیت هستند که علی رغم کثرت جمعیت، سالهای سال تحت سیطره دیکتاتور به هلاکت رسیده عراق صدام اجازه هیچگونه برگزاری مراسم مذهبی را نداشتند و همواره مورد بغض و غضب رژیم بعث عراق بودند. شهید بزرگوار محمد باقر صدر، در صدر شهدای شیعی دوران حکومت بعث عراق جای دارد که پافشاری وی بر آرمان تشیع و انقلاب اسلامی ایران و حمایت بی دریغ وی از بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی سرانجام سبب شد تا صدام وی و خواهرش بنت الهدی را تحت شدیدترین شکنجه ها به شهادت برساند.
با سرنگونی صدام، گویی میلیونها شیعه عراق از حبسی طولانی مدت رهایی یافتند و مراسم شکوهمند محرم و عاشورای اولین سالهای هزاره سوم اوج هماهنگی و اقتدار شیعیان عراق را به رخ جهانیان کشانید. اما بی کفایتی اشغالگران در کنترل اوضاع امنیتی عراق سبب بروز جریانهای تروریستی در عراق شد و در مدت زمانی کوتاه این کشور به مامن تروریستهای القاعده بدل گشت. این چنین بود که مجددا جنایات شیعه ستیزان با صدور فتواهای تکفیری آغاز گشت، شیعیان بسیاری به شهادت رسیدند و مقدس ترین اماکن شیعیان مورد یورش کسانی واقع گشت که بغض اهل بیت محور ایدئولوژی شان را تشکیل داده بود.
در سالهای اخیر شیعیان یمن نیز از گزند بغض و کینه دشمنان مصون نمانده اند. درست در عاشورای سال گذشته بود که دولت یمن به رهبری علی عبدا... صالح بعثی به تحریک کشور عربستان سعودی حملات گسترده ای را بر علیه مواضع غیرنظامیان صعده ترتیب داد که بر اثر آن هزاران زن و کودک شیعه یمنی به شهادت رسیدند. کسانی که تنها گناهشان مطالبه حقوق شهروندی بود. اما از آنجایی که همواره خون بر شمشیر پیروز است، حملات همه جانبه ارتش یمن و ارتش عربستان سعودی به مواضع شیعیان با مقاومت سرسختانه آنان مواجه گشت و ضربات سختی به پیکره نظامی دو کشور وارد آورد.
شیعیان را حمایت کنیم
هرچند وظیفه دینی و سیاسی ما در نظام جمهوری اسلامی همواره بر دفاع از مردم مظلوم فلسطین بوده است، اما اگر نیک بنگریم در طول سالیان اخیر تعداد بسیاری از شیعیان جهان بدون هیچ جرمی به فجیع ترین شکل ممکن به شهادت رسیده اند. کسانی که تنها گناهشان حب اهل بیت است و قاتلین آنان همانهایی هستند که در عین زانو زدن در مقابل آمریکا هنوز بر کشتار مسلمانان شیعی اصرار می ورزند. از شیعیان حمایت کنیم